والدین غیور و سیستم آموزشی اونتاریو

مدتی هست که مطلبی باعث برآشفتگی برخی والدین غیرتمند در ولایت اونتاریو شده و تا جایی پیش رفته که عده‌ای از این والدین غیور حتی تصمیم گرفتن که بچه‌ها رو به مدرسه نفرستن. قضیه از این قراره که وزارت فخیمه‌ی آموزش و پرورش اونتاریو به این نتیجه‌ی واقعاً گهربار رسیده که در سیلابس بچه‌ها درس‌های بهداشت شخصی، سلامت روانی و آگاهی جنسی بذاره. کلی متخصص آموزش کودک، سکسولوژیست، جامعه‌شناس، روانشناس و غیره‌وذالک جمع شدت و موضوعات رو براساس سن و سال بچه‌ها طراحی کردن:

  • سال اول: اعضای بدن و بهداشت مربوطه
  • سال دوم: مراحل رشد
  • سال سوم: روابط سالم و رشد فیزیکی و احساسی، تفاوت‌های محسوس و نامحسوس بین دخترها و پسرها و احترام به این تفاوت‌ها
  • سال چهارم: بلوغ و تبعات احساسی، اجتماعی و ملزومات بهداشتی و سلامتی مربوطه
  • سال پنجم: سیستم تولیدمثل، دوره‌های ماهیانه تخمک‌گذاری، تولید اسپرم، و مسایل احساسی و بین‌فردی ناشی از بلوع
  • سال ششم: خودشناسی، تغییرات مربوط به بلوغ، روابط سالم و تصمیم‌گیری در روابط
  • سال هفتم: به تاخیرانداختن روابط جنسی، بیماری‌های مقاربتی، و شیوه‌‌های جلوگیری از ابتلا به این بیماری‌ها
  • سال هشتم: روابط جنسی، جنسیت، گرایش جنسی، پیشگیری از بارداری، روابط سالم و صمیمیت

یکی باید بگه دستمریزاد. واقعاً دستمریزاد. این مباحث باید بالاخره به بچه گفته بشه. اگه معلم یاد نده، بچه باید از پدرومادر یاد بگیره که تجربه هم نشون داده که پدرومادرها یا دوست ندارن یا دانش لازم برای ملطفت کردن بچه ندارن. تازه اگه این دوتا هم وجود داشته‌باشن، بچه‌ها خیلی روشون نمی‌شه مسایل مختلف رو به پدر یا مادر بگن. در نتیجه، آدم‌ها یا مسایل رو اشتباه یاد می‌گیرن و یا کلاً یاد نمی‌گیرن. بعد مشکل روابط بین‌فردی و اجتماعی و احساسی در بزرگسالی‌شون پیش می‌آد، در ازدواج، در کار، و در هرجا که یه جنس مخالفی ببینن.

من دوستی داشتم در دانشگاه که در سن ۲۱ سالگی بلد نبود که چطوری باید آزمایش اسپرم بده. گمان می‌کرد چون توی خواب محتلم می‌شه، در بیداری هم با تصور کردن صحنه‌های خیالی جنسی، می‌تونه ظرفش رو پر کنه. من حتی تصوری از اینکه چه صحنه‌های خیالی‌ سکسی‌ای در ذهنش بوده، ندارم. چون تا اون موقع هرگز هیچ تصویری از یک زن برهنه ندیده بود. بعد که فهمید باید چیکار کنه، عذاب وجدان داشت که داره گناه کبیره می‌‌کنه. سال‌ها بعد شنیدم که با فاحشه‌ها هم‌خوابگی داره. کسی رو می‌شناختم از دوستان دبیرستانم که اسامی اعضای جنسی مرد و زن رو برعکس بلد بود. مدرسه‌ی راهنمایی ما جولانگاه آزار جنسی بچه‌های کوچیک‌تر و ضعیف‌تر بود. کلاسی داشتیم  که از فرط بی‌بندوباری جنسی ده نفرشون اخراج شدن و بقیه سی نفر پخش شدن  توی کلاس‌های دیگه. توی مدارس ما، کار معلم‌های نادان پرورشی این بود که هرگونه مساله‌ی جنسی رو با صفاتی از قبیل آلوده، کثیف، نجس، درکف دست مو درآورنده، گمراه‌کننده، به‌جهنم‌فرستنده و باعث فرورفتن چوب نیم‌سوز در ماتحت آدم شونده، و از رحمت باری تعالی محروم‌کننده، و غیره‌وذالک، برای ما توصیف کنن و این مسایل رو تبدیل‌شون کنن به دغدغه‌های بیمارگونه در ذهن ما.

ما نسلی بودیم که با آزمایش و اشتباه یاد گرفتیم، توی کوچه و خیابون، توی سرویس مدرسه، از هم‌سن و سال‌های خودمون که شاید دو روز قبل‌تر ما شنیده‌بودن مطلب رو و احتمالاً از یه دوست دیگه که اون هم تازه شستش خبردار شده‌بود. ما از عکس‌ها و فیلم‌هایی که مخاطبش ما نبودیم چیزهایی یاد گرفتیم که قرار نبود یاد بگیریم. حالا یه عده‌ای پیدا شدن می‌خوان کار درست انجام بدن که غیرتمندی والدین این ور دنیا گل کرده که وقتش که شد خودمون یادشون می‌دیم. زهی خیال باطل! چی رو یاد بدی؟ کی وقتش می‌شه؟ چی می‌دونی از این که بچه‌ت چی بلده و از کجا یاد گرفته؟ رها کن عزیز دل برادر. بذار یه نسل درست درمونی دربیاد که آدماش مثل آدم بزرگ بشن، مثل آدم دوست داشته‌باشن، مثل آدم جفت پیدا کنن، مثل آدم زندگی کنن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *