“نمادزدگی” دولت لیبرال. خوب یا بد؟

تقریباً همه شگفت‌زده هستن، خیلی‌ها خوشحال، بسیاری منتقد، بعضی‌ها دلواپس و تعدادی عصبانی. ترودوی جوان، گفته‌بود نصف کابینه رو از خانم‌ها انتخاب می‌کنه و کرد. بین وزیرهاش مهاجر هست، پناهنده هست، معلول هست، بومی هست، دگرباش هست، همه هستن. به‌قول خودمون “جذب حداکثری” و به‌قول خودش کابینه‌ای که شبیه کاناداست. ظاهراً تنوع در این کابینه خیلی به مذاق دسته‌ی عصبانی خوش نیومده و ترودو رو متهم می‌کنن که انتخاب‌هاش خیلی نمادگرایانه‌است و صلاحیت و قابلیت افراد دیده نشده. برای مثال به‌علت قول %۵۰ وزیر زن در کابینه، ترودو جنسیت رو ملاک اول انتخاب قرار داده و نتیجه اینه که زنانی “با صلاحیت پایین” راهی کابینه شدن. من حسم اینه که، این دوستانی که دلخور هستن، پیش‌فرض این رو دارن که نخست‌وزیر یا وزیر همه‌کاره‌ست در دولت. اینطور نیست واقعاً. وزیر در سیستم کانادا اغلب یه مقام سیاسی و اتفاقاً نمادینه، به‌حساب سخنگوی وزارت‌خونه مثلاً. تقریباً تمام کارهای تخصصی، مسئولیتش با معاون وزیره که تیم داره و کارها رو انجام می‌ده و وزیر رو برای حضور در کابینه بریف می‌کنه. البته اگر وزیر هم نمادین باشه (دختر سی‌ساله‌ی افغان و پناهنده) و هم ختم روزگار در حوزه‌ی کاریش، فبه‌المراد. ولی اگه ختمش نباشه، آخر دنیا نیست، معاون وزیر کاردرست پیدا می‌شه.

اما موضع خودم. راستیتش بنده که در دوره‌ی پیشا‌انتخابات حق رای نداشتم ولی در طبقه‌بندی‌های پساانتخابات جزو خیلی‌های خوشحال و بعضی‌های دلواپس هستم. بنده در مورد نمادزدگی این دولت از اون دسته‌ی عصبانی حتی فراتر می‌رم و معتقدم که انتخاب ترودوی پسر به رهبری حزب لیبرال، خودش یک حرکت نمادگرایانه و البته بسیار هوشمندانه بوده که اعضای بلندپایه‌ی حزب لیبرال انجام دادن. دستمریزاد. هر کدوم از احزاب مختلف در کانادا میراثی دارن که به اون می‌نازن و فرت‌وفرت توی هر بحثی پیش می‌کشنش. کانادایی‌ها هم از این میراث‌ها به‌عنوان شاخصه‌های کانادایی بودن استفاده می‌کنن. برای مثال، میراث حزب دموکراتیک نوین، سیستم سلامت کاناداست. برای سبزها اصالت محیط زیست این نقش رو داره. محافظه‌کارها (تا جایی که من درک کردم) خیلی تو خط وصل‌کردن هرچه بیشتر کانادا به سیستم سلطنتی بریتانیا هستن و البته سنگ اقتصاد رو خیلی به سینه می‌زنن. برای لیبرال‌ها این میراث تقریباً همه‌ی همون چیزایی هست که از ترودوی پدر به‌جا مونده: دوزبانی(Bilingualism)، منشور حقوق شهروندی(Charter of rights and freedoms)، و چندفرهنگی(Multiculturalism). اتفاقاً این میراث لیبرال‌ها چیزیه که خیلی از کانادایی‌های طبقه‌ی متوسط به‌ش می‌نازن. دولت محافظه‌کار هارپر در ده‌سال گذشته، با سیاست‌های خودش و با مصوباتی مثل C-24 و C-51 عملاً داشت این میراث ترودوی پدر رو هوا می‌کرد و تا حدودی هم موفق به این کار شده بود. لیبرال‌ها برای برگشت احتیاج به برگ برنده‌ای داشتن برای رو کردن. و خب چه کسی بهتر از پسر برای دفاع از میراث پدر. مخصوصاً که پسر خوش‌تیپ و خوش‌قیافه هم باشه. این نمادیه که ذهن اکثریت به‌ش جواب می‌ده و باعث تهییج توده می‌شه.

من تقریباً هر آنچه از ترودوی پسر دیدم، همه تحرکات نمادین هستن. انتخاب کابینه هم همینطور. این به‌نظر من نه‌تنها اشکالی نداره که حتی خیلی هم خوبه. تلنقرهایی به جامعه می‌زنه و باعث تحرک می‌شه. ولی تلنقر محض کفایت نمی‌کنه، یه سازوکار برای تداوم حرکت لازمه. اوایلی که ترودو رهبری لیبرال‌ها رو دست گرفته‌بود از این دست دلواپسی‌ها و عصبانیت‌ها زیاد بود که “جوونه”، “خامه”، “تجربه نداره”، “بچه‌ست”، “حرف زدن بلد نیست”، و از این صحبت‌ها. خود من یکی از کسانی بودم که به‌شدت نسبت به‌موفقیت لیبرال‌ها در انتخابات دلسرد بودم. در کمپین انتخابات، لیبرال‌ها نشون دادن که تیم خوبی پشت نمادشون دارن. نشون دادن که نه‌تنها ماشین‌شون نو و شیک و قشنگ هست، بلکه موتور خیلی خوبی هم روش بستن، سیستم تعلیقش هم خوب کار می‌کنه. در مورد کابینه هم امیدوارم این تیم‌سازی اتفاق افتاده‌باشه و نمادسازی‌های خوبی که انجام‌شده با تیم‌های توانمند پشتیبانی بشن. اگرنه ممکنه متاسفانه شاهد عقب‌رفت همه‌ی ارزش‌هایی باشیم که این نمادها معرفشون هستن.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *