خطر فن بدل نظام و بزنگاه بیبرگشت
یه هفتهای هست که مسالهای بهشدت ذهن من رو درگیر کرده. چرا رهبر مثل دفعات پیش دستور سرکوب خونین نمیده. بعضی میگن ترسیده. بعضی میگن ملت بیشتر از اون هستن که بشه سرکوب کرد. بعضی میگن که نیروهای سرکوب بریدن. بعضی میگن که سرکوب داره اتفاق میافته و در خفا این دستور داده شده.
نگرانی من اینه. اگر به یکی دوماه قبل قتل ژینا برگردیم، بحث غالب جامعه و معترضین مسالهی مرگ رهبر و بحران جانشینی و خطر موروثی شدن و انتصاب مجتبی بود. آیا این که خبری از رهبری نیست برای اینه که در بستر مرگ هست؟ آیا نظام برای دستور سرکوب خشن و گسترده، منتظر مرگ رهبر هست تا با کودتا و حکومت نظامی قضیهی جانشینی رو فیصله بده؟
اگر این برنامهی نظام هست، معترضین هم باید برنامهمندتر و هوشمندتر باشند. شاید وقت این هست که این خیزش تیم رهبری و برنامهریزی داشته باشه. وقت اینه که جناحهای مختلف اختلافها رو کنار بگذارن و تیم رهبری درست کنن. وگرنه دچار فن بدل نظام میشیم و دورهای حتی ترسناکتر و تاریکتر از الان خواهیم داشت. در این صورت، احتمالاً این آخرین رویارویی ما هست. وضعیت بهجایی رسیده که مصداق ضربالمثلی هست که ما ترکها داریم که میگه «بو یولدا اولدو وار دوندو یوخ.» یعنی این مسیر مرگ داره ولی بازگشت نه.