به اندازه‌ی بود باید نمود

دوست دارم برای نوشته‌هایی که در مورد مشکلات رفتاری می‌نویسم کاراکتر درست کنم. اولین نوشته‌ام در این دسته «وایسا، بذار حرفم تموم شه» بودو آقای گوزا. اما برای این نوشته‌: اسم کاراکتر رو «آقای بدون»* گذاشتم. کسی که همه چیز رو می‌دونه.

اصرار آقای بدون برای تلالو در جمع بدون فرآهم آوردن لوازمش از جمله رفتارهای ناخراشیده‌ای هست که همواره باعث ایجاد نوعی ترحم همراه با تهوع در انسان می‌شه. مخصوصاً که آقای بدون دوست داشته باشه در مورد موضوعی که ازش سررشته‌ای نداره و فقط چندتا از واژه‌های به‌کاررفته درش رو شنیده روده‌درازی کنه یا خودش رو بسیار فراتر از چیزی که هست نشون بده. قدر مسلم این اتفاق نمی­تونه در جمع افراد مطلع رخ بده، همینه که آقای بدون اغلب در جمع کسانی این روده‌درازی‌ها رو می‌کنه که در مورد مساله‌ی مورد بحث اطلاعی ندارن و در مرکز این توجه چنان حرف می‌زنه که انگار محمد داره وحی مُنزَل رو به صحابه‌ی امّی خودش عرضه می‌کنه.

حس خوبی که آقای بدون از طرف مستمعین کم‌دانش می‌گیره به‌ش انگیزه می‌ده که با تیترخوانی دانسته‌هاش رو بدون هیچ عمقی فقط در سطح گسترش بده و خودش رو جامع‌الاطراف جا بزنه. آقای بدون از خیاطی زنانه تا ساختار مولکول‌های دی.اِن.اِی صاحب ایده و نظره.  از آقای بدون جواب «بلد نیستم» یا «نمی‌دونم» یا «اطلاعی در این مورد ندارم» یا «باید در موردش مطالعه کنم» نمی‌شنوی. آقای بدون مخزن الاسراره. آقای بدون تخته سیاه جادویی آقای ووپیه**. آقای بدون دست ویکی‌پدیا رو از پشت بسته، دایرهالمعارف ناطقه. گوگل باید پیش آقای بدون لنگ بندازه.

رویکرد آقای بدون در برخورد با اشخاص مطلع بستگی به اعتبار شخص در موضوع و جایگاه آقای بدون در جمع کم‌آگاهان داره. آقای بدون از رو نمی‌ره. اگه شخص معتبر باشه، آقای بدون با تکون دادن سر موافقتش رو با شخص جوری مطرح می‌کنه که یعنی این حرفایی که ایشون می‌زنه رو من از قبل بلد بودم و قبول دارم. آقای بدون شخص کمتر شناخته‌شده رو به چالش می‌کشه و به‌خاطر جایگاه محکمی که در جمع داره با همه‌ی گفته‌های شخص مخالفت می‌کنه. حتی اگر بلافاصله بعد از مخالفت، همون حرف رو با تغییر کلمات تکرار کنه. آقای بدون پدیده‌ایه برای خودش.

حکایت:
جوانی خردمند از فنون فضایل حظی وافر داشت و طبعی نافر. چندان که در محافل دانشمندان نشستی، زبان سخن ببستی. باری پدرش گفت: «ای پسر تو نیز آنچه دانی بگوی.» گفت: «ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری برم.»

گلستان سعدی باب چهارم، در فواید خاموشی

* این کاراکتر اول اوسّا  –تلفظ عامیانه استاد– بود که بعد از برنامه‌‌ی بسیار جذاب مهران مدیری به آقای بدون تغییر پیدا کرد…

** رجوع شود به کارتون تنسی تاکسیدو و چاملی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *