سیاحت‌نامه‌ی حلی‌الوقص: بخش دوم

برای قرائت بخش اول این سفرنامه برروی این اتصال طقطقه بفرمایید…

عصر یوم السبت را به گشت‌وگدار در شارع بحرسفلا۱۳ گذراندیم که گویا یگانه جایگاه تفرج ملت حلیه‌الوقص است: دام‌الغلغله و تا پاسی از شب از ایاب و ذهاب مملو. آنچه ما رویت کردیم، معدل ثقل مردمان حلی‌الوقص بر معدل ثقل مردمان همیل‌آباد و طوراٍطو می‌چربید. تحلیل مهندسی بنده و عیال این بود که شاید علت العللش اقلیم بارد حلی‌الوقص باشد و حاجت مردمانش به چربیِ مضاعف جهت محافظت از برودت بلد. مشاهدت دیگری که داشتیم تعدد نسوان حامله بود در شوارع. باز تحلیل مهندسی فرمودیم که این مورد هم علتش اقلیم بارد حلی‌الوقص است و آنکه در موسم شتاء تفریحی در بلد نباشد و ملت جهت سرگرمی و پرکردن اوقات فراغت روی به‌ مهرورزی آورند و در موارد اتمام ادوات تحدید نسل، و به‌همان علت اقلیم بارد، سوز و سرما و ایام قصیر، مزاج خارج‌شدن از خانه و ابتیاع آن ادوات نباشد.

عصر یوم الإثنین، ۱۴ ماه حزیران (یونیو)، قصد رجعت به همیل‌آباد داشتیم و در فکر وسیله‌ی ذهاب از دارالمسافر به مطار. ثمن سیر بالسیاره‌الاجره۱۴ ۷۵دولار بود و زمان وصل ۴۰ دقیقه. گفتیم مرکبی کرایه کنیم از کاروانسرای عنترپرویز۱۵ مجاور دارالمسافر و مرکب را در مطار مرجوع نماییم که ثمن آن هم کلهم فی‌المجموع کمتر از ثمن سیاره‌الاجره نمی‌شد. تفحصی در نظام حمل‌ونقل عمومی کردیم و دیدیم که از شارع ورای دارالمسافر اوطاباوصی۱۶ هست که به ۵۰ دقیقه و ۵ دولار طی مسیر می‌کند. گفتیم چه کاریست که سالکان گفته‌اند ۱۰ دقیقه آنقدر نیست در او ۷۰ دولار ضایع مگردان. اطراف ظهر، باروبنه به متصدی دارالمسافر سپردیم تا پس از تناول طعام ظهر تحویلشان گرفته با اطاباوص به مطار برویم. برای طعام ظهر به‌ضیافت عبدالرحمان‌خان خاخور اسلام‌آبادی (از متکلِّمان ممالک پاکستان است و متعلَّمان مکتب‌خانه‌ی مریم قدیس۱۷ در بلد حلی‌الوقص که در مکتب التجارت دیقورات۱۸ همیل‌آباد تلمُّذ امورالمالیه نموده) و اهل بیتش، فوزیه خاتون، دعوت بودیم، در مطبخی ترکی. پس از تناول ناهار، عبدالرحمان‌خان تعارفی کردند که منزل در جوار مطار ابتیاع نموده‌اند و مسیرشان هم به‌همان سمت است و اینکه بنده و عیال را تا مطار می‌رساند. شکری گفتیم عبدالرحمان‌خان و اهل بیتش را و همراه ایشان سه‌ساعتی عاجل‌تر به مطار حلی‌الوقص آمدیم و مرا فرصتی پدید آمد که شرح سفر تا بدین مرحله را برایتان کتابت کنم.

به طیاره‌ی وست‌جت درآمدیم. جلوس کرده‌بودیم و فیلمی تماشا می‌نمودیم که مضیفه‌ی طیّاره۱۹ با مرتفِع‌الصوت طلب طبیب کرد که مسافری را مرضی است و محتاج حکیم. قائدالطایر۲۰ را هم مطلع نمودنده‌بودند و او هم غاز طیاره را گرفت و ربع ساعتی عاجل‌تر طیاره را در خاک پاک همیل‌آباد فرونشاند. آمبالانص۲۱ و برآن‌قارت۲۲ آوردند و مسافر سقیم را برداشته و بردند. ما نیز بعد ایشان طیاره را ترک گفتیم. هوای همیل‌آباد چون به مشام‌مان رسید گویی از مجمر دل آه اویس قرنی به محمد نفس حضرت رحمان آرد. جانی دوباره در کالبدمان دمیده شد و سوار بر اوطاباوص عشرون شدیم و یکراست در محطه‌ی الیحیی فی البازار الحشیش۲۳ پیاده شده از شارع صیّاد۲۴ مسرور و محظوظ به سمت منزل روانه گشتیم که انبیا گفته‌اند و اولیا نیز تصدیق کرده‌اند که: الدار، الدار الحلو۲۵.

هامش: قرقی را از شفاخانه‌ی چرخ زرین مرخص کردیم. بسیار سرحال و قبراق است الحمدا…

توضیحات

۱۳- Lower Water Street
۱۴- Taxi
۱۵- Enterprise Rent A Car
۱۶- Autobus
۱۷- St.Mary University
۱۸- Degroote School of Business
۱۹- Flight attendant
۲۰- Captain
۲۱- Ambulance
۲۲- Brancard
۲۳- John at Hay Market stop
۲۴- Hunter Street
۲۵- Home, Sweet Home!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *